اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کری بنده

نویسه گردانی: KRY BNDH
کری بنده . [ ک َ ب َ دَ / دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) خربنده :
خری آبکش بود و خیکش درید
کری بنده غم خورد و خر می دوید.

نظامی .


رجوع به کَری ّ، کرا و کراء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.