اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کزین

نویسه گردانی: KZYN
کزین . [ ک َ ] (مرکب از: ک ، مخفف که + ز، مخفف از + ین مخفف این ). که از این . (ناظم الاطباء) :
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کزین . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کز. کجین . کژین . هرچیز ساخته شده ازابریشم خام . (ناظم الاطباء). رجوع به کژ و قز شود.
کزین فروش . [ ک َ ف ُ ](نف مرکب ) کزین فروشنده . فروشنده ٔ ابریشم خام . (ناظم الاطباء). فروشنده ٔ چیزها که از ابریشم خام کنند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
الهه
۱۳۹۵/۱۱/۱۵
2
9

معنی شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای

مریم حبیبی
۱۳۹۹/۰۸/۱۰
1
4

مخفف" کزین"" رهنما"" گر ""کوته"


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.