کسر
نویسه گردانی:
KSR
کسر. [ ک َ س َ / ک َ س ِ ] (ع اِ) چیزی که فوق طاقت شخص باشد، یقال اصابه کسر ثم کسر؛ یعنی رسید او را چیزی که طاقت آن نداشت . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کثر. [ ک ُ / ک ِ ] (ع اِ) بسیاری . یقال الحمد ﷲ علی القل و الکثر؛ ای علی القلیل و الکثیر. (منتهی الارب )؛ سپاس مر خداوند را در کمی و بسیاری ...
کثر. [ ک َ / ک ُ ۞ ] (ع مص ) چیره شدن بر قوم به بسیاری . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چیره و غالب شدن بر کسی در بسیاری . (ناظم ا...