گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کسی نویسه گردانی: KSY کسی . [ ک ُس ْی ْ ] (ع اِ) مؤخره و پایین هرچیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ۞ . || مؤخر سرین . ج ، اکساء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- رکب کسیه ؛ رکب اکسأه ، بر گردن او افتاد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه واژه معنی جای کسی گرفتن جای کسی گرفتن . [ ی ِ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از قائم مقام کسی بودن . (بهار عجم ) (آنندراج ). در مسکن آنکس نشستن . (ناظم الاطباء).... پی کسی فرستادن پی کسی فرستادن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) طلبیدن او را. کس بدنبالش فرستادن . جانب کسی داشتن جانب کسی داشتن . [ ن ِ ب ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) از او حمایت کردن . پشتیبانی کردن کسی را. رعایت حق او را کردن . جانب کسی گرفتن جانب کسی گرفتن . [ ن ِ ب ِ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) از اوحمایت کردن . پشتیبانی وی کردن . و رجوع بجانب شود. بار کسی برداشتن بار کسی برداشتن . [ رِ ک َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) وزر. (ترجمان القرآن ). با کسی آتش شدن با کسی آتش شدن . [ ک َ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از، با او در خشم بودن . (غیاث اللغات ). با او در مقام خشم بودن و آتش بمعنی خشم است .... کاکل کسی شکستن کاکل کسی شکستن . [ ک ُ ل ِ ک َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) برانگیختن و ترغیب دادن او را به کاری یعنی موکشان بر سر کار کشیدن . (آنندراج ) : کاکل... غلام روی کسی بودن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. حساب کسی را رسیدن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. به دل آمدن کسی را به دل کسی آمدن. تصور کردن. گمان کردن. ناراحت و دلآزرده شدن: «من درایستادم، و رفتن به حج تا آنگاه که از مدینه به وادیالقریٰ بازگشت بر راه شام و خلعت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود