اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کشان کشان

نویسه گردانی: KŠAN KŠAN
کشان کشان .[ ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ ] (ق مرکب ) کشان برکشان . (ناظم الاطباء). در حال کشیدن . (یادداشت مؤلف ) :
کشان کشان همی آورد هرکسی سوی او
مبارزان و عزیزان آن سپه را خوار.

فرخی .


|| کشنده و جذب کنند. (ناظم الاطباء). || برنده و بزور برنده و رباینده . (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.