اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کفن دوز

نویسه گردانی: KFN DWZ
کفن دوز. [ ک َ ف َ ] (نف مرکب ) آنکه برای مردگان کفن سازد. (فرهنگ فارسی معین ) :
هر آن مام کو چون تو زایدپسر
کفن دوز خوانیمش و مویه گر.

فردوسی .


کفن دوز بر وی ببارید خون
بشانه زد آن ریش کافورگون .

فردوسی .


- کفن دوزی ؛ عمل و شغل کفن دوز. (فرهنگ فارسی معین ).
- || دکان کفن دوز. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.