اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلاش کن

نویسه گردانی: KLAŠ KN
کلاش کن . [ ک َ ک َ ] (اِ مرکب ) نام حلوائی است . (انجمن آراء ناصری ) (آنندراج ). نان شیرینی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام یکی از حلواها. (برهان ). مخفف کالاشکن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نوعی از حلوا. (ناظم الاطباء) (غیاث ) :
طفل برنج بین که چه خوش برکنار خوان
لوح کلاشکن به کنارش نهاده اند.

بسحاق اطعمه .


صحن برنج می کند قصد دل کلاشکن
قصد دل شکستگان هر که کند خطا کند.

بسحاق اطعمه .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.