کله شقی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        KLH ŠQY 
    
							
    
								
        کله شقی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِش َق ْ قی  ] (حامص  مرکب ) یک دندگی . استبداد. (فرهنگ  فارسی  معین ). صفت  و چگونگی  کله شق . (یادداشت  به  خط مرحوم  دهخدا).  ||  لجاجت . (فرهنگ  فارسی  معین ). مقاومت  بی ادبانه  نسبت  به  بزرگتر یا قوی تر از خود. (یادداشت  به  خط مرحوم  دهخدا). و رجوع  به  کله  شق  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        کله شقی  کردن . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ش َق ْ قی  ک َ دَ ] (مص  مرکب ) مقاومت  کردن  بی ادبانه  نسبت به  بزرگتر و قوی تر از خود. خیره  سری  و ستیزه  کاری ...