اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلیت

نویسه گردانی: KLYT
کلیت . [ ک َ ] (ع اِ) سنگ دراز که بدان دهانه ٔ گو کفتار را بند نمایند. کِلّیت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). کِلّیت . سنگی دراز که با آن لانه ٔ کفتار را می بندند و گویند پوشانند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کلیت . [ ک ِل ْ لی ] (ع اِ) کَلیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کلیت . [ ک ُل ْ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همه ٔ اجزاء بود. (ناظم الاطباء). کلیه . کل بودن . تمامیت . مقا...
kolliyat: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هماگیش hamāgiŝ (پهلوی: hamāgiŝn) ***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.