اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلیچه پز

نویسه گردانی: KLYCH PZ
کلیچه پز. [ ک ُ چ َ / چ ِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه کلیچه پزد. آنکه کار وی پختن کلیچه باشد :
نه آتش گل باغ جمشید بود
کلیچه پز خوان خورشید بود.

نظامی (از آنندراج ).


و رجوع به کلیچه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.