اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلیة

نویسه گردانی: KLY
کلیة. [ ک ُ ی َ ] (ع اِ) گرده . و کلوة مانند آن و کلیتان تثنیه ٔ آن و کُلیات مانند آن و کلیتان تثنیه ٔ آن و کُلیات و کلی ً [ ک ُ لَن ] جمع آن است . (از منتهی الارب ). کلیه . و رجوع به کلیه و کلوة و کلی [ ک ُ لَن ] شود. || پشیزه که بر توشه دان و جز آن دوزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دو تندی نزدیک قبضه ٔ کمان از دو طرف آن یا بستنگاه دوال از کمان یا سه شبر از قبضه ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پر مرغ که بعد اباهر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- کلیةالسحاب ؛ فرود وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرود ابر. (ناظم الاطباء). الکلیة من السحاب ؛ پائین ابر. (از اقرب الموارد).
- کلیةالوادی ؛ کرانه ٔ وادی . (ناظم الاطباء). و رجوع به کلی [ ک ُ لا ] شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سنگ کلیه . [ س َ گ ِ ک ُ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که در نتیجه ٔ ترکیب اسیدهای مختلف موجود در ادرار با مواد معدنی (از قبیل سد...
امور کلیه . [اُ رِ ک ُل ْ لی ی َ/ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح سالکان ، آنرا گویند که ممکن نباشد راندن و دور کردن آن از عقل و هم ی...
حصاة کلیه . [ ح َ ت ِ ک ُل ْ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حصاة شود. || بیماری حصاة؛ بیماری آمدن سنگ در عضوی . || بیماری حصا...
حصاة کلیه . [ ح َ ت ِ ک ُل ْ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حصاة شود. || بیماری حصاة؛ بیماری آمدن سنگ در عضوی . || بیماری حصا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قضیه ٔ کلیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ ک ُل ْ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قضیه ای که حکم در آن بر همه ٔ افراد موضوع ثابت باشد، چون : ...
سالبه ٔ کلیه . [ ل ِ ب َ ی ِ ک ُل ْ لی ی َ / ی ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سالبه و قضیه شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.