گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کلیه نویسه گردانی: KLYH کلیه . [ ک ُ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ گردن بند. (احتراز از استعمال این کلمه ٔ بیگانه ٔ اولی است ). (فرهنگ فارسی معین ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی قضیه ٔ کلیه قضیه ٔ کلیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ ک ُل ْ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قضیه ای که حکم در آن بر همه ٔ افراد موضوع ثابت باشد، چون : ... سالبه ٔ کلیه سالبه ٔ کلیه . [ ل ِ ب َ ی ِ ک ُل ْ لی ی َ / ی ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سالبه و قضیه شود. کلیة کلیة. [ ک ُ ی َ ] (ع اِ) گرده . و کلوة مانند آن و کلیتان تثنیه ٔ آن و کُلیات مانند آن و کلیتان تثنیه ٔ آن و کُلیات و کلی ً [ ک ُ لَن ] جمع آ... کلیة کلیة. [ ک ُل ْ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث کلی . (ناظم الاطباء). و رجوع به کلیه و کلی شود.- بالکلیة ؛ عموماً و بالجمله و کل و جزء. (ناظم ا... کلیة کلیة. [ ک ُل ْ لی ی َ ] (ع اِ) ۞ مدرسه ٔ عالی که در آن علوم مختلف تعلیم دهند. (از المنجد). و رجوع به اعلام المنجد شود. کلیةً کلیةً. [ ک ُل ْ لی ی َ تَن ] (ع ق ) عموماً و بالجمله و سراسر و تماماً. (ناظم الاطباء). جمعاً. همه همگی . (فرهنگ فارسی معین ). کلئة کلئة. [ ک َ ل ِ ءَ ] (ع ص ) ارض کلئة، زمین گیاه ناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود