اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمین ور

نویسه گردانی: KMYN WR
کمین ور. [ ک َ وَ ] (ص مرکب ) آنکه در کمین می نشیند. کمین گر.(ناظم الاطباء، ذیل کمین گر). کمین کننده :
طلایه به پیش اندرون چون قباد
کمین ور چو گرد تلیمان ۞ نژاد.

فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 96).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.