اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کناره جو

نویسه گردانی: KNARH JW
کناره جو. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) کناره جوی . کناره جوینده . گوشه گیر. که دوری گزیند :
دل را به کنار جوی بردیم
وز یار کناره جوی شستیم .

خاقانی .


بامی به کنار جوی می باید بود
وز غصه کناره جوی می باید بود.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.