اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنت

نویسه گردانی: KNT
کنت . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی این نام را در شمار بلاد مشهور ماوراءالنهر یاد می کند ولی یاقوت از آن نامی نمی برد و «کنب » را از شهرهای ماوراءالنهر می داند و ظاهراً یکی مصحف دیگری است ۞ : و به جانب شهر کنت امیری با یک تومان لشکر روان شد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی صص 69 - 70). و خبر او چون به سمع الوش ایدی رسید لشکر را بر هر دو طرف جیحون به چند جایگاه بداشت و به کشتی ها پل بستند و عراده ها بر کار کردند... چون به کنار بارجلیغ کنت ۞ رسید... از آب برون آمد. (جهانگشای جوینی ص 72).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کنت د گوبینو. [ ک ُ دُ گ ُ ن ُ ] (اِخ ) رجوع به گوبینو شود.
کنت د منت فر. [ ک ُ دُ م ُ ف ُ ] (اِخ ) ۞ رئیس پلیس به زمان ناصرالدین شاه . نمی دانم فرانسوی بود یا اطریشی ۞ . (یادداشت به خط مرحوم دهخد...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.