اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنجاله

نویسه گردانی: KNJALH
کنجاله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) به معنی کنجال است که نخاله ٔ کنجد و هر تخم روغن گرفته باشد. (برهان ) :
سعد دین برد کاه آخور ما
نیمه ای کاه و نیمه کنجاله .

سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 369).


رجوع به کنجال و کنجار و کنجاره شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کُنجاله یا تفاله بازماندهٔ جامدی است که پس از روغن‌کشی از دانه‌های روغنی به‌جا می‌ماند. بازماندهٔ هر چیزی چون انگور، کنجد، سویا، کرچک و امثال آن‌ها که...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.