اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کند زدن

نویسه گردانی: KND ZDN
کند زدن . [ ک ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) برجستن و رم کردن . (آنندراج ) :
واله چو به اختیار نتوان
زد از سر کوی دوست کندی
بنشینم و خون ز دیده ریزم
چون داغ ز جای برنخیزم .

واله هروی (از آنندراج ).


ندارم قوتی ورنه چو تیری از کمان جسته
از این مهمان سرای بی حلاوت می زدم کندی .

ملاطغرا (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.