اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوشک

نویسه گردانی: KWŠK
کوشک . (اِخ ) دهی از دهستان رودبار که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 451 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
کوشک زر. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرمیان که در بخش مرکزی شهرستان آباده واقع است و 150 تن سکنه دارد. در نزدیکی این ده خرابه هایی از ...
کوشک سار. (اِخ ) دهی ازدهستان بخش سیمکان که در شهرستان جهرم واقع است و 469 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کوشک خلف . [ خ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیلابی که در بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع است و 300 تن سکنه دارد که از ایل هفت لنگ بختیا...
کوشک دشت . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان الموت که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 122 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
کوشک قند. [ ق َ] (اِخ ) شهری است از حدود مکران به ناحیت سند و از او پانیذ خیزد. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 125).
باب کوشک . [ ب ِ ] (اِخ ) محله ٔ بزرگیست در اصفهان . مؤلف گوید: این محله هم اکنون آباد و اهل اصفهان آنرا در کوشک گویند. (مرآت البلدان ج 1). ...
خرم کوشک . [ خ ُرْ رَ ](اِخ ) خزعلیه در خوزستان . (از یادداشتهای مؤلف ).
درب کوشک . [ دَ ] (اِخ ) محله ای است در مرکز شهر اسپاهان . (یادداشت مرحوم دهخدا). سر در بزرگی در شهر اصفهان که یگانه باقیمانده ٔ زاویه ای بود...
سبزکوشک . [ س َ ] (اِ مرکب ) بمعنی سبز کارگاه که کنایه از آسمان است . (برهان ) (آنندراج ) : خیز در این سبز کوشک نقب زن از دود دل درشکن از آه...
کل کوشک . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان عثمانوند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.