اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کهة

نویسه گردانی: KH
کهة. [ ک َهَْ هََ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ فربه کلانسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گنده پیر و زن پیر. (ناظم الاطباء). عجوز. (اقرب الموارد). || ناقه ٔ کلان سال ، فربه باشد یا لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کحة. [ ک ُح ْ ح َ ] (ع ص ) مؤنث کُح ّ. رجوع به کح شود.- اُم ّ کُحَّة ؛ زنی که در شأن او فرایض نازل شد. (منتهی الارب ).
کهه . [ ک َ هََ / هَِ ] (اِ) اسم فارسی تبن است که نیز به فارسی کاه نامند. (فهرست مخزن الادویه ). در فرهنگ مخزن الادویه گفته اسم پارسی ...
کهه . [ ک َ هََ / هَِ ] (اِ) رجوع به کُه َ شود.
کحه . [ ک ُح ْ ح َ / ح ِ ] (اِ) در تداول عامه سرفه است . (از یادداشت مؤلف ).
کحح . [ ک ُ ح ُ ] (ع ص ، اِ) زنان سالخورده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
کحه زدن . [ ک ُ ح ْ ح َ / ح ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، بسیار سرفه زدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کحه شود.
کهه زدن . [ ک ُهَْ هََ / هَِ زَدَ ] (مص مرکب ) پیوسته سرفه های خشک کردن . سرفه های پیاپی سخت کردن : دیشب تا صبح کهه زدم . (از یادداشت به خ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.