اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیانی

نویسه گردانی: KYANY
کیانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کیان که جمع کی باشد، پس کیانی به معنی چیزی که لایق شاهان عظیم الشأن باشد. (غیاث ) (آنندراج ). منسوب به کیان ، یعنی پادشاهی . (ناظم الاطباء). منسوب به کیان . شاهی . سلطنتی : تاج کیانی . کمربندکیانی . کلاه کیانی . (فرهنگ فارسی معین ) :
که را بخت و شمشیر و دینار باشد
نبایدتن تهم و پشت کیانی ۞ .

دقیقی .


به زور کیانی بیازید دست ۞
جهانسوز مار از جهانجو بجست .

فردوسی .


کیانی یکی هفت چشمه کمر
به یاقوت و فیروزه و در وزر.

شمسی (یوسف و زلیخا).


چنان کز عقل فتوی می ستانی
علم برکش بر این کاخ کیانی .

نظامی .


همه تمثالهای آسمانی
رصد بسته بر آن تخت کیانی .

نظامی .


کمان کیانی به زه راست کرد
به یک دم وجودش عدم خواست کرد.

سعدی (بوستان ).


کمان کیانی نشاید کشید. (گلستان ).
- کیانی بام ؛ بام کیانی . بام شاهی :
بود نعمان بر آن کیانی بام
به تماشا نشسته با بهرام .

نظامی .


- کیانی درفش ؛ درفش کیانی . درفش شاهی . اختر شاهی :
سپهدار طوس آن کیانی درفش
ابا کوس و پیلان و زرینه کفش .

فردوسی .


- کیانی سرشت ؛ که سرشت کیانی دارد. که طبیعت شاهان وبزرگان دارد :
گزارنده پیرکیانی سرشت
گزارش چنین کرد از آن سرنبشت .

نظامی .


- کیانی کلاه . رجوع به همین کلمه شود.
- کیانی کمر ؛ کمر کیانی . کمر شاهانه . کمر شاهی . کمربند شاهانه :
به سر بر نهادش کلاه کیان
ببستش کیانی کمر بر میان .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کیانی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کُیان . گنبدی . همچون چادر یا خیمه ٔ گرد و مدور.- چرخ کیانی ۞ ؛ آسمان . فلک . چرخ فلک . سپهر: الا تا که ...
کیانی . (ص نسبی ) طبیعتی . طبیعی . (فرهنگ فارسی معین ).
فر کیانی . [ ف َرْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فره ٔ کیانی . خوره . خره . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نوری که از خدای تعالی بر خلایق فایز شود که ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به «پیشدادیان و کیانیان» در همین لغتنامه
کیانی کلاه . [ ک َ ک ُ ] (اِ مرکب ) کلاه کیانی . تاج کیانی . تاج شاهانه . تاج شاهی : به روز خجسته سر مهرماه به سر بر نهاد ۞ آن کیانی کلاه...
نگاه کنید به «پیشدادیان و کیانیان» در همین لغتنامه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.