اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیمیاگری

نویسه گردانی: KYMYAGRY
کیمیاگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) اکسیرسازی . (ناظم الاطباء) . تبدیل فلزات ناقص به فلزات کاملتر. اکسیرسازی . (فرهنگ فارسی معین ) :
حافظ غبار فقر و قناعت زرخ مشوی
کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری .

حافظ.


غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند.

حافظ.


رجوع به کیمیاگر شود. || مکاری . مکر. حیله . (فرهنگ فارسی معین ). || عشقبازی و عاشقی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.