اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کینه جستن

نویسه گردانی: KYNH JSTN
کینه جستن . [ ن َ / ن ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) انتقام کشیدن . انتقامجویی کردن . خونخواهی کردن . کینه کشیدن . کینه خواستن :
ز ایوان به دشت آمد افراسیاب
همی کرد بر کینه جستن شتاب .

فردوسی .


کینه نجوید مگر از دوستان
بر چه نهادی تو الهی بناش ؟

ناصرخسرو.


هر آن کسی که همی کینه جست با تو به دل
نه دیر، زود که بخت بدش پشیمان کرد.

مسعودسعد.


و رجوع به کینه خواستن و کینه کشیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.