اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاز

نویسه گردانی: GAZ
گاز. (فرانسوی ، اِ) ۞ بخار. دم ۞ . جسمی هوایی که حجم و شکل معینی ندارد. صفت ممیزه ٔ آن خاصیت انبساط دائمی است . اگر به مایعی گرما بدهیم بتدریج انرژی و دامنه ٔ حرکت ذرات آن افزایش میباید. اگر انرژی بیش از میزان تأثیر نیروی ربایش ذرات مجاور باشد ملکولها ممکن است از منطقه ٔ خویش خارج شوند. فرض کنیم چنین ذره ای در سطح آزاد مایع باشد بمجرد خروج از مدار خویش از مایع خارج میشود و دیگر تحت تأثیر ربایش ملکولهای مجاور نیست . چنین ذره ای که دارای انرژی و سرعت آغازی است و تحت تأثیر نیرویی نمیباشد آزادانه به حرکت خود ادامه میدهد تا هنگامی که به مانعی برخورد کند (جدار ظرف یا ذره ٔ دیگر) و در نتیجه ٔ این برخوردامتداد و سرعتش تغییر یابد ولی در هر حال همچنان دارای حرکت است . اگر بتدریج به مایعی گرما دهیم ممکن است تمام ملکولها بطریقی که گفته شد بتدریج از سطح آزاد مایع خارج شوند و بالنتیجه مایع به بخار تبدیل یابد، آنگاه جسم در حالت موسوم به حالت گازی است . ملکولها آزادانه حرکت میکنند و در اثر برخورد به یکدیگر و یا برخورد به جدار ظرف پیوسته مسیر آنها تغییر میکند و بالنتیجه در تمام فضای موجود منتشر میشوند. چنین جسمی را گاز یا بخار مینامند. (فیزیک ترمودینامیک تألیف دکتر ا. روشن ج 1 صص 80 - 81). سوختهای گازی :
1 - استیلن - از جمله ٔ گازهایی که برای تولید دمای زیاد به کار میرود گاز استلین است .
برای تهیه ٔ استلین آهک و زغال را در کوره حرارت میدهند. فعل و انفعال شیمیائی ذیل انجام میگیرد:

CO + CaC2 = 3C + CaO


کربور دوکلسیم که حاصل میشود آب را تجزیه میکند و استلین تولید میشود:

H2O + Cao + C2H2 = 2H2O + CaC2


هر کیلوگرم کربور دو کلسیم معمولی در حدود 300 لیتر استلین تولید میکند.
2 - گاز شهری - گاز شهری که سابق به گاز چراغ معروف بود از تقطیر زغال سنگ درظرف بسته حاصل میشود. این گاز سابق بر این برای مصرف روشنایی و سوخت در شهرها به کار میرفت . اینک مورد استعمال آن در سوخت منازل و به کار انداختن ماشینهای صنعتی است . تهیه و استفاده از گازهای شهری شامل سه عمل اصلی تقطیر زغال سنگ . تصفیه ٔ گاز، توزیع آن بمنازل است .
3 - گاز آبی - اگر بخار آب را از روی زغالی که گداخته شده است عبور دهیم عمل شیمیائی ذیل انجام میگیرد:

H2 + Co = H2O + C


گاز حاصل شده را گاز آبی نامند.
4 - گاز پژوم - اگر مقداری هوا را از مجاورت یک طبقه ٔ زغال گداخته شده عبور دهیم عمل شیمیائی ذیل صورت میگیرد:
Q + 4H2 +CO 2 = 4H2 + o2 + 2C =هواC

2+


اگر بجای هوا آب عبور دهیم

سQ - H2 + Co = H2O + C


تولید مترادف این دو گاز با نسبت های آمیزش مشخصی اساس تهیه گازی است موسوم به گاز یژوم که برای گرم کردن کوره های ذوب و به کار انداختن موتورهای احتراقی به کار میرود. || چراغ گاز، رجوع به گاز شهری شود. (از فیزیک ترمودینامیک . دکتر. ا. روشن ج 2 صص 199 - 202).
مایع کردن گازها -هر گازی را که دمای بحرانی آن بالاتر از دمای محیط باشد میتوان بوسیله ٔ تراکم تبدیل به مایع کرد مثلاً دربیست درجه سانتیگراد. کلرورد متیل Cl CH3 تحت فشار 3/2 آتسمفر به مایع تبدیل میشود. انیدرید سولفورو So2 تحت فشار 4 آتمسفر به مایع تبدیل میشود. آمونیاک NH3 تحت فشار 9 آتمسفر به مایع تبدیل میشود چنانچه دمای بحرانی گازی کمتر از دمای محیط باشد باید نخست دمای آن را پائین تر از دمای بحرانی آن رساند. سپس بوسیله ٔ تراکم به مایع تبدیل کرد. (فیزیک ترمودینامیک . دکتر. ا. روشن ج 2 صص 390 - 391).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
گاز. (فرانسوی ، اِ) ۞ فرانسوی مأخوذ از نام غزه موضعی در سوریه که پارچه ٔ مذکور در ذیل بدان منسوب است . جامه ٔ سخت نازک و لطیف و تابدار،...
گاز. (اِ) به هندی علف را گاز خوانند و بسیار باشد که پارسیان سین را به زا بدل کنند خواه از لغت خود، خواه از لغت دیگر، بلکه در عربی نیز این...
گاز.(اِ) مقراض بریدن طلا و نقره . مقراض . (صراح ). مقراض موچنه . مقراض کاغذ: مفرض و مفراض ، گاز که بدان آهن وسیم و زر تراشند. قِطاع . (منتهی ...
گاز. (اِ) صومعه ای که در سر کوه ساخته باشند، و به این معنی با کاف تازی هم آمده است . (برهان ). به این معنی اصح کاز است . رجوع به کاز و...
گاز. (اِ) اخذ و جر. (برهان ).
گاز. (اِ) غار و مغاره ٔ کوه . (برهان ). || جایی و سوراخی را نیز گویند که در کوه یا در زمین بکنند تا وقت ضرورت آدمی یا گوسفند در آنجا رود. (ب...
گاز. (اِ) بمعنی گاه است : گر کند هیچ گاز وقت گریزخیز ناگه به کوشش اندرمیز.خسروی .
گاز. (اِ) درخت صنوبر که ستون کنندش . (حاشیه ٔفرهنگ اسدی نخجوانی از صحاح الفرس ). ۞ و در پهلوی گاس با سین است : یکی چادری جوی پهن و در...
گاز. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 170 هزارگزی جنوب کهنوج و 8 هزارگزی باختر راه مالرو و مارز به کهنوج ....
گاززدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) دندان زدن . دندان فروکردن . فروبردن دندان . بریدن با دندان جزئی از چیزی را برای خوردن : خیار را گاز زدن ، سیب ر...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.