اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاومیش

نویسه گردانی: GAWMYŠ
گاومیش . (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 13 هزارگزی جنوب اهواز، کنار راه آهن بندر شاهپور به اهواز. دشت ، گرمسیر، دارای 230 تن سکنه . آب آن از چاه ، محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه در تابستان اتومبیل رو. ساکنین از طایفه ٔ نواصر هستند، این آبادی از دو محل به نام گاومیش بزرگ و کوچک بفاصله ٔ 3 هزارگز تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گاومیش . (اِ مرکب ) ۞ نوعی از گاوهای بزرگ که در سواحل دریا و رودها زندگی کنند. (حاشیه ٔ برهان قاطع). جانوری است از جنس گاو. (آنندراج ). جام...
گاومیش . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب خاور راه آهن ا...
گاومیش لو. (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 50 هزارگزی شمال بیله سوار و 2 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اردبیل . کوه...
گاومیش بان . (اِخ ) دهی جزء دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری بازار ماسال . جلگه جنگلی ، معتدل ، ...
گاومیش گلی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، واقع در نه هزار و پانصدگزی جنوب خاوری میاندوآب و 3 هزا...
گنج گاومیش . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) به معنی گنج گاوان است که گنج جمشید باشد. (برهان ). رجوع به گنج کاوس و گنج گاو و گنج گاوان شود.
گنج گاومیش . [ گ َ ج ِ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است از نواهای باربد. (فرهنگ رشیدی ) (شعوری ج 2 ص 299). رجوع به گنج کاوس و گنج گاو و گنج گاو...
چشم گاومیش . [ چ َ / چ ِ م ِ ] (اِ مرکب ) نام گل گاوچشم است . گویند هفت رنگ میباشد. (برهان ). گل گاومیش که دارای هفت رنگ است . (ناظم الاطباء...
گرزه ٔ گاومیش . [ گ ُ زَ / زِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گرزه ٔ گاوسر است که گرز فریدون باشد و آن را مانند سر گاومیش از فولاد ساخته بودند. (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.