اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرم داشتن

نویسه گردانی: GRM DʼŠTN
گرم داشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) اختلاط چسپان داشتن . (آنندراج ). || دلجویی کردن . به کسی تسلی دادن :
اول دل من گرم همی داشتی و من
دل بر تو فروبسته بدان شیرین گفتار.

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
جای گرم داشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از قرار و آرام گرفتن در جای . (بهار عجم ) (آنندراج ). در جائی قرار و آرام گرفتن و بمراقبه رفتن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.