اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گره گشادن

نویسه گردانی: GRH GŠADN
گره گشادن . [ گ ِ رِه ْ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) باز کردن گره . گره بسته را گشودن . و با ترکیبات ذیل آید و معانی مختلف دهد:
- گره گشادن از ابرو ؛ چهره را بازنمودن . گشاده رو گشتن :
گره بگشای ز ابروی هلالی
خزینه پر گره کن خانه خالی .

نظامی .


- گره گشادن از خنده ؛ آشکار شدن . پدید شدن :
خنده چو بیوقت گشاید گره
گریه از آن خنده ٔ بیوقت به .

نظامی .


- گره گشادن دل ؛ غم دل را بردن . شاد کردن دل :
که همی شد دلی گشاد گره
بهر بی بی بسوی زاهد ده .

سنایی .


کس برای گره گشادن دل
غمگساری نشان دهد، ندهد.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.