اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گشت زمان

نویسه گردانی: GŠT ZMAN
گشت زمان . [ گ َ ت ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) گشت زمانه صرف دهر. گردش روزگار :
نه گشت زمانه بفرسایدش
نه این رنج و تیمار بگزایدش .

فردوسی .


برون کند چو درآمد به خشم گشت زمان
ز قصر قیصر و از خوان خویشتن خان را.

ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 9).


کسی که عیش براو تلخ کرد گشت زمان
شود ز دیدن تو عیش تلخ او شیرین .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.