اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گش خرام

نویسه گردانی: GŠ ḴRʼM
گش خرام . [ گ َ خ ِ / خ َ / خ ُ ] (ص مرکب ) خرامنده با ناز و تکبر. خرامنده با شادی و خوشی :
تازه رویی چو نوبهار بهشت
گش خرامی چو باد بر سر کشت .

نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 108).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.