اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گفت

نویسه گردانی: GFT
گفت . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 44هزارگزی جنوب باختری ششتمد و 5هزارگزی باختر راه شوسه ٔ سبزوار به کاشمر. هوای آن معتدل و دارای 65 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
بی گفت و گو. [ گ ُ ت ُ ] (ق مرکب ) (از: بی + گفت + و + گو) بی گفتگو. رجوع به بی گفتگو شود.
گفت و گو کردن . [ گ ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هنگامه کردن . (آنندراج ). بحث . مجادله . مشاجره : در کشتنم ملاحظه از هیچکس مکن من کیستم که بر سر...
بی گفت و گوی . [ گ ُ ت ُ ] (ق مرکب ) رجوع به بی گفتگو شود.
بی گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش ُ / ش ِ / ش َ ] (ق مرکب ) (از: بی + گفت + و + شنود) بدون گفتن و شنودن . بدون مباحثه و جر و بحث . بطور قطع. و رجوع ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.