اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل بدن

نویسه گردانی: GL BDN
گل بدن . [ گ ُ ب َ دَ] (ص مرکب ) از اسمای محبوب است . || آنکه بدن او در نرمی و نازکی به گل ماند. || (اِ مرکب ) نوعی قماش متعارف هندوستان مثل تافته که قماش دورنگ بود، مثلاً سرخ که به سیاهی زند. (آنندراج ). نوعی از پارچه ٔ ابریشمی . (ناظم الاطباء) :
هوایش کار پوشش مختصر کرد
چو گلبن گلبدن باید به بر کرد.

میریحیی شیرازی (ازآنندراج ).


اگرترا سر آرایش است چون طاووس
لباس گلبدن داغ میتوان پوشید.

ملا مفید بلخی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گلبدن بیگم . [ گ ُ ب َ دَ ب َگ ُ ] (اِخ ) دختر نیک اختر بابرشاه بود به جمال صوری و معنوی و موزونی و سخن پردازی والادستگاه . از اوست :هر پری روی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.