اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گمانیدن

نویسه گردانی: GMANYDN
گمانیدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) گمان کردن . اعتقاد داشتن . اندیشیدن . باور کردن :
سپاهی که سگسار خوانندشان
پلنگان جنگی گمانندشان .

فردوسی .


همانا گماند که من کودکم
به دانش چنانچون بسال اندکم .

اسدی .


نبایدکه بدپیشه باشدت دوست
که هر کس چنانت گماند که اوست .

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.