اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنگ

نویسه گردانی: GNG
گنگ . [ گ ُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد که در 45000 گزی شمال خاوری فیروزآباد نزدیک راه مالرو میمند به سیمکان واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 248 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن لبنیات ، پشم ، پوست و جزئی غلات و شغل اهالی گله داری و زراعت و گلیم بافی و راه آن مالرو است . ساکنان در حدود خرمن کوه و سفیدار برای تعلیف تغییر محل میدهند و ساختمان ندارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). قریه ای است چهارفرسنگ ونیمی میانه ٔ شمال و مغرب شهر خفر [ از بلوک خفر فارس ] . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار2 ص 197).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بهشت معلوم . (برهان ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (اِخ )دارالملک افراسیاب . (برهان ). نام شهری بوده در دارالملک افراسیاب . (ناظم الاطباء). از کتب تاریخی و ادبی ...
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است که ضحاک در شهر بابل ساخته بود. (برهان ). نام قلعه ای است در شهر بابل و همانا منظور ا...
گنگ کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لال کردن . اِخراس .
گنگ گشتن . [گ ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) گنگ شدن . لال شدن : تو گویی که طوطی است اندر سخن که از آب گردد همی گنگ و کر. مسعودسعد.و رجوع به گن...
گنگ دژهوخ . [ گ َ دِ ] (اِخ ) گنگ دژهخت . گنگ دژهوخت . رجوع به این دو مدخل شود.
گنگ دژهخت . [ گ َ دِ هَُ ] (اِخ ) نام بیت المقدس است ، و به سریانی ایلیا خوانندش ، و پیش از این قبله بیت المقدس بوده و حالا نیز قبله ٔ نصاری ...
گنگ و منگ . [گ ُ گ ُ م ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به گُنگ شود.
گیج و گنگ . [ ج ُ گ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) حیران و بی زبان . سرگشته و خاموش .
گنگ دژهرج . [ گ َ دِ هَُ ] (اِخ ) به معنی گنگ دژهخت است که بیت المقدس باشد، و به کسر «ها» نیز آمده است ، و به کسر اول و فتح دال ابجد و زای...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.