اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنگ شدن

نویسه گردانی: GNG ŠDN
گنگ شدن .[ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لال شدن . خَرَس :
هرکه تو را هجو گفت و هجو تو برخواند
روز شهادت زبان او بشود گنگ .

منجیک .


تیره شد آب و گشت هوا روشن
شد گنگ زاغ و بلبل گویا شد.

ناصرخسرو.


گر زبانم گنگ شد در وصف تو
اشک خون آلود من گویا خوش است .

عطار.


رجوع به گنگ و گنگ گشتن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گیج و گنگ شدن . [ ج ُ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حیران و بیزبان شدن . سرگشته و خاموش گشتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.