اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنه کاری

نویسه گردانی: GNH KARY
گنه کاری . [ گ ُ ن َه ْ ] (حامص مرکب ) عمل گنه کار. تقصیرکاری . مجرمی . عصیان . اثم . جرم . بزه کاری :
به پاسخ سخن لرزلرزان شنید
ز زروان گنهکاری آمد پدید.

فردوسی .


ز نادانی آمد گنه کاریَم
گمانم که دیوانه پنداریَم .

فردوسی .


خواجه درداده تن بدان خواری
از چه از تهمت گنه کاری .

نظامی .


گرچه بر جان عاشقان خواری است
توبه در عاشقی گنه کاری است .

نظامی .


نان دهانم بدین گنه داری
نان خورانم بدان گنه کاری .

نظامی .


دوستانم توبه گویند از گنه کاری به من
توبه تا من میکنم هرگز نباشد برقرار.

سعدی (طیبات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.