گوت
نویسه گردانی:
GWT
گوت . [ گ َ / گُو ] (اِ) کفل و سرین مردم را گویند، و به ضم اول و ثانی مجهول ، به زبان ترکی نیز همین معنی دارد. (برهان ) (آنندراج ). ترکی است ، در ترکی جغتایی «کوت » (سرین ). «جغتایی ص 463». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
گوت . [ گُت ْ ] (اِخ ) ۞ قومی آلمانی که ابتدا در نزدیکی مصب رود ویستول ساکن بودند و سپس به مشرق اروپا رفتند. استروگتها ۞ (گت های مشرق )...
گم گوت . [ گ ُ ] (فرانسوی ، اِ) از جمله داروهایی است که بیشینه ٔ یک خوراک آنها از ده سانتیگرم تا یک گرم است . (کارآموزی داروسازی تألیف ج...
گوت شد. [ گُت ْ ش ِ ] (اِخ ) ۞ یوهان کریستف ۞ (1700 - 1766 م .). نویسنده ٔ آلمانی که در نزدیکی کنیکسبرگ ۞ متولد شد.
گوت شمید. (اِخ ) ۞ آلفرد. یکی از مورخان و خاورشناسان آلمانی است که در سال 1835. در لوش ویتز ۞ متولد شد. وی در شهرهای کیل ۞ (1865)، کنی...
گوت والد. [ گُت ْ ] (اِخ ) ۞ کلمان (1896 - 1953 م .). سیاستمدار چک که در ددیس ۞ متولد شد. وی ابتدا دبیرکل حزب کمونیست چکسلواکی بودو از سا...
کات گوت . (انگلیسی ، اِ) ۞ زهی که از امعاء بز یا گربه سازند و در جراحی مستعمل است .
گوت شالک . [ گُت ْ ] (اِخ ) ۞ ملحد آلمانی (808 - 867 م .) که در سال 848 م . به خاطر اعتقادی که به برگزیدگی قبلی برخی از بندگان خدا داشت م...
گوت والدوف . [ گُت ْ دُف ْ ](اِخ ) ۞ نام جدید زلن ۞ ، شهری از چکسلواکی (واقع در ناحیه ٔ مراوی ) ۞ که دارای 45700 تن جمعیت است و کارخانه ...