اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوژ گشتن

نویسه گردانی: GWŽ GŠTN
گوژ گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب )گوژ (کوز) شدن . گوز شدن . خمیده شدن . منحنی شدن . دوتو شدن . کمانی شدن . خمیدن . خمیدگی یافتن :
گوژ گشتن با چنان حاسد بود از راستی
باژگونه راست آید نقش گوژ اندر نگین .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.