اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوساله پرست

نویسه گردانی: GWSALH PRST
گوساله پرست .[ ل َ / ل ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه گوساله پرستد. که ستایش گوساله کند. کسی که بچه ٔ گاو را ستایش می کند.(ناظم الاطباء) : موسی چون از کوه طور بازآمد آن قوم را دید گوساله پرست شده اند. (قصص الانبیاء).چون آن بدیدند همه به یک بار سجده کردند گوساله پرست شدند. (قصص الانبیاء). چون موسی بازآمد... همه ٔ قوم راگوساله پرست و کافر دید. (مجمل التواریخ و القصص ).
از بدی عالم گوساله پرست
رخت بر گاو ثری خواهم داشت .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 83).


- امثال :
گر چشم خدای بین نداری باری
خورشیدپرست شو نه گوساله پرست .

؟ (از امثال و حکم ج 3 ص 1285).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.