اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گول

نویسه گردانی: GWL
گول . (اِخ ) ۞ در قدیم دو ناحیه به نام گول شناخته میشد یکی گول سیز آلپین ۞ (گول این سوی آلپ نسبت به رومی ها)که شامل ایتالیای شمالی میشد و در مدت درازی قبایل گولوا ۞ در آن ناحیه مسکن داشتند و دیگری گول ترانس آلپین (گول آن سوی آلپ نسبت به رومی ها) که شامل سرزمین بین کوههای آلپ و پیرنه رود رن ۞ و اقیانوس اطلس میشد که قبایل جنگجو و متخاصم سلت ۞ یا گولوا، ایبر ۞ و کیمری ۞ آن را اشغال کردند.این سرزمین بعدها مرکز تمدن مخصوص گردید ولی در اثرجنگهای پی درپی از سال 58 تا 50 ق .م . مسخر سزار شد ۞ ، سپس اگوست آن را به چهار بخش کرد که عبارت بودند از ناربونز ۞ ، آکیتن ۞ لیونیز ۞ و بلژیک ۞ و در زمان تسلط رومیها، گول یکی از مهمترین فرمانداریهای رم بوده که همواره از تسلط و هجوم ژرمنها آن را حفظ میکردند. بالاخره در قرن سوم میلادی ژرمنها و درقرن چهارم ویزیگتها ۞ ، بورگوندها ۞ و فرانکها ۞ گول را اشغال کرده و در آنجا ساکن شدند. سرزمین گول امروز بین فرانسه و بلژیک و لوکزامبورک ، هلند، آلمان ، سویس تقسیم شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
قره گول . [ ق َ رَ گُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 47 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 4 هزارگزی شمال خاوری...
قره گول . [ ق َ رَگُل ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در 31 هزارگزی شمال خیاو و 120 هزارگزی شوسه ٔ گرمی به ...
قره گول .[ ق َ رَ گُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 23500 گزی شمال قره آغاج و 6 هزارگزی جنوب شوسه ...
قره گول . [ ق َ رَ گُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان قطور بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری خوی و 7500 گزی جنوب راه ارابه ر...
قره گول . [ ق َ رَ گُل ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46500 گزی شمال کلیبر و 46500 گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. م...
قره گول . [ ق َ رَ گُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بافت بخش هوراند شهرستان اهر واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری هوراند و 29500 هزارگزی شوسه ٔ اهر ب...
گم گول . [ گ ُ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش صالح آباد شهرستان ایلام که در 12000گزی شمال باختری صالح آباد و 6000گزی باختری راه شوسه ٔ ایلام...
گول گیر. (نف مرکب ) که گول را گیرد. که نادان را گرفتار سازد. ابله فریب . که گول را گرفتار کند. || که گول پندارد. که نادان انگارد. که احمق...
خُن جِلِک (khon jelek)
گول گوتا. [گُل ْ گ ُ ] (اِخ ) گالور یا گولگوتا ۞ . کوهستانی است نزد اورشلیم ۞ که در آنجا حضرت عیسی را به دار زدند.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.