اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیاه خوردن

نویسه گردانی: GYAH ḴWRDN
گیاه خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) یا گیاخوردن . خوردن نبات و علف خوردن . چریدن :
گیا گر خورد جانور باک نیست
چرا جانور جانور را چراست .

منوچهری .


گفت درویش من نخواهم چیز
من توانم گیاه خوردن نیز.

مکتبی .


تَبَقﱡل ؛ گیاه خوردن . (دهار) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.