اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیهان خدیو

نویسه گردانی: GYHAN ḴDYW
گیهان خدیو. [ گ َ / گ ِ خ َ وْ ] (اِخ ) خدیو گیهان . خداوند جهان . ایزد تبارک و تعالی :
به دارنده یزدان گیهان خدیو
که دورم من از راه و فرمان دیو.

فردوسی .


همی سر بپیچی به گفتار دیو
ببری دل از راه گیهان خدیو.

فردوسی .


چرا سر کشی تو به فرمان دیو
بپیچی سر از راه گیهان خدیو.

فردوسی .


تو اندر خدمت وارونه دیوی
کی اندر طاعت گیهان خدیوی .

(ویس و رامین ).


سپاه و شه از سهم آن نره دیو
بماندند با یاد گیهان خدیو.

اسدی .


بر کار یزدان گیهان خدیو
چه دارد بها کار جادو و دیو.

اسدی .


|| (اِ مرکب ) مجازاً پادشاه بزرگ . فرمانروای اقالیم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.