اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لائم

نویسه گردانی: LAʼM
لائم . [ ءِ ] (ع ص ) ملامت کننده . نکوهنده . ملامتگر. ج ، لوّام ، لوّم ، لیّم . (منتهی الارب ) : یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی اﷲ بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤمنین اعزّة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل اﷲ و لایخافون لومة لائم ذلک فضل اﷲ یؤتیه من یشاء واﷲ واسع علیم . (قرآن 54/5).
جز اندر غایت انعام و افضال
در او لائم چه داند گفت و عاذل .

ابوالفرج رونی .


و فرمود که رغم لائمان را مثنی کردند. (جهانگشای جوینی ).
فیالائمی دعنی اغال بقیمتی
فقیمة کل الناس مایحسنونه .

ابن طباطبا.


حکیمی گفتش ای نادان چه کوشی
در این سودا بترس از لوم لائم .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
لایم . [ ی ِ ](ع ص ) لائم . رجوع به لائم شود. ملامت کننده . نکوهنده .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.