اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لاپ

نویسه گردانی: LAP
لاپ . (اِخ ) قوم آرناؤد به دو قسمت منقسم میشود و لاپ شعبه ای است از قسمتی موسوم به توسکا و محل آنها در سنجاق اریکری میباشد. این قوم اخلاق قدیمه ٔ خودرا بیش از دیگر طوائف آرناؤد حفظ کرده اند و بیشتر آنها زندگانی شبانی میورزند و در جنگ ها نهایت جسور وباثبات اند و در دسایس حربیه مهارت های خاص دارند و دارای استعداد بسیاری در شعر میباشند. مردان این طائفه در حین جنگ وقایع حربیه را نظم کرده و میخوانند و زنانشان چون یکی از اقربا بمیرد در نوحه گری خویش بداهةً مرثیه ها گفته و میسرایند. (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لاپ لاپ . (اِ صوت ) حکایت صوت آشامیدن سگ و مانند آن مایعی را، لاف لاف خوردن . رجوع به این مدخل شود. خوردن مایعی با تمام اطراف دهان ...
لاپ هاکن. بخش کردن،تقسیم کردن، هر چیز را شکستن و یا خرد کردن. "خربزر لاپ هاکن." خربزه را بشکن.
لاپ آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) (در اصطلاح لوطیان )دعاوی باطل کردن . چیزها به خود بستن به دروغ . لافی گزاف آوردن (شاید کلمه از لاف باشد)....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.