اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لای

نویسه گردانی: LAY
لای . (فعل امر، نف ) امر از لاییدن ، گفتن . گفتار و کلام . (غیاث ). گفتن همچو هرزه لای یعنی هرزه گوی و می لاید یعنی میگوید و به معنی هرزه گوینده نیز گویند و امر به این معنی نیز هست یعنی هرزه بگوی . (برهان ).
- هرزه لای ؛ یاوه گوی . بیهوده گو. که سخنان بی معنی و بی پایه گوید :
جائی که از سخاوت طبعت سخن رود
هم بحر سفله باشد و هم ابر هرزه لای .

نجیب الدین جرفادقانی .


ز درد روبه عشقت چو شیر می نالم
اگر چه همچو سگم هرزه لای میداند.

سعدی .


رجوع به هرزه لا شود.
|| امر از ناله کردن . (برهان ) :
چند باشی چون تبیره هرزه لای
همچو نی در پرده رو آهسته لای .

تاج بها.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پوستین به لای اندر مالیدن . [ ب ِ اَ دَ دَ ] (مص مرکب ) چون متظلمان و مظلومان جامه گل آلوده کرده بشکایت بردن : دادخواهی ، ور بخواهند از تو...
لعی . [ ل َ عَن ْ ] (ع ص ) نیک آزمند. || تیزشهوت . || (اِ صوت ) لعالک ، کلمه ای که به مردم شکوخیده گویند تا از لغزش دروا شود. یقال : للعاثر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.