اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لب سپید کردن

نویسه گردانی: LB SPYD KRDN
لب سپید کردن . [ ل َ س َ /س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دندان سپید کردن . کنایه از تبسم کردن باشد یعنی نیم خند شدن . (برهان ) :
زان تا لبی سپید کند هر سیه زبان
دردا که چون زبان قلم گشت دفترم .

سید حسن غزنوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.