لحاک
نویسه گردانی:
LḤAK
لحاک . [ ل ِ ] (ع مص ) لحک . سخت کردن پیوستگی چیزی را. (آنندراج ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لهاک .[ ل ُهَْ ها ] (اِ) علت و ماده ٔ هر چیزی . (برهان ).
لهاک . [ ل َهَْ ها ] (اِخ ) نام یکی از برادران پیران ویسه است که پس از جنگ دوازده رخ با برادر دیگر خود فرشیدورد گریخت و گستهم ایشان را تع...