اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لحن

نویسه گردانی: LḤN
لحن . [ ل َ ] (ع مص ) گفتن کسی را سخنی که او فهمد و بر دیگران پوشیده ماند. (منتهی الارب ). رساندن به کسی یعنی گفتن و فهماندن بدو بی آنکه دیگری فهم کند. سخن سربسته گفتن که جز مخاطب فهم نکند. (تاج المصادر). || میل کردن به کسی . (منتهی الارب ). چسپیدن به کسی (یعنی میل کردن ) (تاج المصادر). || خطا کردن در خواندن و در اعراب . (منتهی الارب ). خطا کردن . (تاج المصادر). لحون . لَحَن . لحانة. لحانیة. (منتهی الارب ): گویند لحن فی کلامه ؛ ای اخطاء. (منتهی الارب ). بیوکندن اعراب . (زوزنی ). || آواز گردانیدن : یقال لحن فی قرائته اذا طرب بها و غرّد. (منتهی الارب ). سراویدن (شاید؛ سرائیدن یا صورتی از آن ) در خواندن . (تاج المصادر). || تعریض کردن در سخن و منه : خیر الحدیث ماکان لحناً؛ ای مایتکلم بشی ٔ و یراد غیره . (منتهی الارب ). گفتن چیزی و غیر آن اراده کردن . (منتخب اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
لهن . [ ل ُ هََ ] (ع اِ) ج ِ لهنة.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.