لحو
نویسه گردانی:
LḤW
لحو. [ ل َح ْوْ ] (ع مص ) دشنام دادن . (منتهی الارب ). || زشت گردانیدن . (منتخب اللغات ). || پوست باز کردن از درخت . (منتهی الارب ). پوست از چوب باز کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ). پوست باز کردن . || دور کردن چیزی از چیزی . (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
له و لورده شدن . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت له شدن . خرد و خاکشی شدن . له و په شدن .
له و لورده کردن . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت له کردن . خرد و خاکشی کردن . له و په کردن .