لزوب
نویسه گردانی:
LZWB
لزوب . [ ل ُ ] (ع مص ) لزب . برآمدن بعض چیزی در بعض . || درچفسیدن . چسبیدن . (منتهی الارب ). دوسیده شدن . (دهار) (تاج المصادر). دوسیدن . یعنی چفسیده شدن . لصوق . برچسبیده شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). || چسبیدن گل و خشک شدن آن . || ثابت و بر پای بودن . || خشک گردیدن سال . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
لذوب . [ ل ُ ] (ع مص ) مقیم گردیدن و جای گرفتن .(منتهی الارب ). || دوسنده شدن . (زوزنی ).