اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لزیز

نویسه گردانی: LZYZ
لزیز. [ ل َ ] (ع اِ) استخوان سینه که فراهم آمدن جای گوشت است . ج ، لزائز. (منتهی الارب ). مجتمع اللحم فوق الزَور. (اقرب الموارد). || (ص ) لزیز شرّ؛ ملازم بدی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لذیذ. [ ل َ ] (ع ص ) بامزه . (منتهی الارب ). خوش خوار. خوش خواره . خوشمزه . مزه ناک . (دهار). مزه دار. خوش خوراک . خوش . خوش طعم ۞ : آن خوشه بی...
لظیظ. [ ل َ ] (ع مص ) ستیهیدن . لظّ. (منتهی الارب ).
همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست: خوشمزه، نوشین (دری) ویشتیر viŝtir (پهلوی) راماد (اوستایی: rāmādā) رپنت rapant (اوستایی) ویسترگ vistarag (پارتی)**...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.