گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لست نویسه گردانی: LST لست . [ل َ ت َ ] (ع فعل ) نیستی تو. و در بیت ذیل ظاهراً مخفف لست اهلا للعطاء و للصلة و امثالهماست : هست فتوای فتوت را قلم در دست اوپاسخ فتوا نعم راند بجای لا و لست .سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی لست لست . [ ل َ] (ص ) خوب و نیکو. (برهان ) (جهانگیری ) : نفسی پر ز سماع و نفسی پر ز نزاع نفسی لست و ابالی نفسی نفس خریم . مولوی (از جهانگیری ).ا... لست لست . [ ل َ ] (اِ) اعتصاب کارگران (در لهجه ٔ کرمان )؟ لست این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مما لست این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لصت لصت . [ ل َ / ل ِ / ل ُ ] (ع ص ، اِ) دُزد. ج ، لصوت (قیل هی لغة للطی و التاء منه مبدلة من صاد کما یقولون للطس ، طست ). (منتهی الارب ). لثط لثط. [ ل َ ] (ع مص ) نرم و سبک انداختن . || سبک و آهسته زدن . آهسته آهسته طپانچه زدن بر پشت . || زیر لب دشنام دادن . || نرم نرم اندا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود